توضیحات
لوگن نهانگشتی، جنگجوی وحشی و بدنام، سرانجام با بداقبالی روبرو میشود. در حالی که یکتنه دشمنان زیادی برای خود پدید آورده، چیزی نمانده که به یک جنگجوی مرده تبدیل شود و پشت سرش چیزی بجز ترانههای ناخوشایند، دوستان مرده و تعداد زیادی دشمن خوشحال باقی نگذارد. ولی جنگی در پیش است و قوانین میدان جنگ در سرزمین سرد شمالی، خونبار و متفاوت با مسابقه شمشیربازی است.
بازپرس گلوکتا، افلیجی است که شکنجهگر شده و هیچ چیز را بیش از بازگشت لوتار به خانه در یک تابوت، دوست ندارد.
در این هنگام، بَیاز جادوگر وارد میشود. آیا او واقعاً نخستینِ ساحران است، یا یک شیاد متقلب؟
دسیسههای مرگبار آشکار میشوند، حسابهای قدیمی آماده برای تسویه شدن هستند و مرز بین قهرمان و تبهکار آنقدر باریک است که میتواند به خونریزی بینجامد.