توضیحات
قصهای از گذشتهای نه چندان دور در یکی از روستاهای شمالی، قصهی آدمهایی سادهدل و صمیمی که با اندک ناملایمتی که در زندگی دارند، به سمت امامزاده و درخت معروف حیاط امامزاده یعنی آقادار میروند و برای آقا سلیمان متولی امامزاده درددل می کنند و بعد سبکبال و راحت به سمت زندگی میروند؛ غافل از آنکه خود ملا هم قصهای دارد و قصهاش از همهی قصههای مردمان روستا قصهتر است و هر روز را با یاد جواهر، دختری شهری که عاشقش بود، آغاز میکند.
آقا دار قصهی مردمان پاکدل و عاشقی است که هنوز ساده زندگی میکنند ، ساده فکر میکنند و حتی ساده میمیرند.