توضیحات
الین هفدهساله که مثل یک جنگجو بزرگ شده است، به همراه مردان قبیلهاش در هماوردی باستانی علیه قبیله ریکی میجنگد. زندگیاش خشن اما ساده است: بجنگ و زنده بمان. تا اینکه غیرممکن را در میدان جنگ میبیند – برادرش که به همراه دشمن میجنگد – همان برادری که پنج سال پیش مردنش را دیده بود.
وقتی قبیلهای بیرحم که گمان میرفت فقط یک افسانه باشد به روستای ریکییها یورش میبرد، ایلین برای برگشتن به خانواده عزیزش مستاصلتر میشود.
حالا دیگر چارهای به جز اعتماد به فیسک، دوست برادرش و کسی که او را یک تهدید میداند ندارد. آنها باید غیرممکن را ممکن کنند: یا قبایل را با هم متحد کنند تا در کنار هم بجنگند یا خطر سلاخی شدن یک به یکشان را بپذیرند. ایلین باید جرئت اعتماد کردن به مردمی که تمام عمرش با نفرت از آنها گذشته است را در خودش پیدا کند.