توضیحات
نه ارگانیکها میتوانند ظهور خودآگاهی در ماشینها را بپذیرند و نه ماشینها میتوانند هوشمندی موجودات ارگانیک را درک کنند. دو امپراتوری بزرگ در جنگ هستند و هردو شکست خواهند خورد. هزاران سیاره به ویرانه تبدیل خواهند شد و چندین تریلیون نفس به کام مرگ خواهند افتاد. در واقع، این چیزی است که نتیجهای است که راپشی (یک هوش مصنوعی آزاد که در دنیایی مرده تنها مانده) به آن رسیده است.
اما در گوشهای از چندجهانی نیرویی عظیم بهنام مادرتوده وجود داشت که میتوانست جنگ را در یک لحظه تمام کند. بنابراین، راپشی به گروهی نیاز داشت که مأموریت پیداکردن آن را به عهده بگیرد. اسین انکانیکا، سربازی که نومیدانه تلاش میکرد تا گناهان گذشته خود را پاک کند؛ مون سوستنتی، سرجوخه گربهسان سیهلو و یک قاتل بیوجدان؛ کپی دیجیتال خودآگاهی هادیز تامبووالِ فیزیکدان؛ توپاز تورمالین فایوهیلز، دختر نوجوان ایدهآلگرایی از اهالی پاندومینیون و دالسیمر کورونال که بهعنوان جاسوس هژمونی ماشینی وارد دنیای پاز شده بود.
این مأموریت دشوار آنها را از جهان/زندان خوفانگیز ساکوم و بقایای مسموم دنیایی پساآخرالزمانی خواهد گذراند و در نهایت با خود مادرتوده مواجه خواهد کرد. اما آیا آنها قادر خواهند بود که این قدرت دستنیافتنی را به مداخله در نبرد میان ارگانیکها و ماشینها مجاب کنند؟ آیا اصلاً زمانی برای پایاندادن به این جنگ جنونآمیز باقی مانده است؟ چیزی تا آمادهشدن سلاحهای ویرانگر پاندومینیون باقی نمانده و در این بین جاهطلبی و غرور چشم آنها را در مقابل نقصها و خطرات احتمالی استفاده از این سلاحها کور کرده است.