توضیحات
«بقیه آدمها واسه من مهم نیستن.» مگ دستش را روی شانهی او گذاشت: «بذار اولین درس رو بهت بدم گائلن. اهمیت بده. قبیله یعنی همین. ما به همدیگه اهمیت میدیم. حتی اگه اختلاف نظر داشته باشیم. بذار اینطوری بهت بگم، اگه خونهی کازوالون آتیش بگیره و تا میخ دیوارش بسوزه، حتی اونهایی که ازش خوششون نمیآد دور هم جمع میشن و کمکش میکنن خونهش رو دوباره بسازه. اگه کازوالون بمیره و من نیازی داشته باشم، اونها بهش رسیدگی میکنن. اگه من و کازوالون هر دو بمیریم، یه خانوادهی دیگه از دونال کوچولو مراقبت میکنه، شاید کسی که از هیچکدوم ما دو تا خوشش نمیاومده اما بچهمون رو با عشق و محبت بزرگ میکنه.»